English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (3016 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
tumble U جست وخیز کردن پریدن
tumbled U جست وخیز کردن پریدن
tumbles U جست وخیز کردن پریدن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
loped U جست وخیز کردن
lopes U جست وخیز کردن
lope U جست وخیز کردن
loping U جست وخیز کردن
cavorts U جست وخیز کردن
cavort U جست وخیز کردن
cavorted U جست وخیز کردن
cavorting U جست وخیز کردن
frisking U ازخوشی جست وخیز کردن تفتیش وجستجو کردن بانشاط
frisks U ازخوشی جست وخیز کردن تفتیش وجستجو کردن بانشاط
frisked U ازخوشی جست وخیز کردن تفتیش وجستجو کردن بانشاط
frisk U ازخوشی جست وخیز کردن تفتیش وجستجو کردن بانشاط
hopped U جست وخیز کوچک کردن
sikt U باجست وخیز رقص کردن
skip U جست وخیز کردن تپیدن
skipped U جست وخیز کردن تپیدن
skips U جست وخیز کردن تپیدن
hopping U جست وخیز کوچک کردن
hops U جست وخیز کوچک کردن
leapfrog U باجست وخیز حرکت کردن
leapfrogged U باجست وخیز حرکت کردن
leapfrogs U باجست وخیز حرکت کردن
hop U جست وخیز کوچک کردن
skylark U تفریح وجست وخیز کردن
leapfrogging U باجست وخیز حرکت کردن
skylarks U تفریح وجست وخیز کردن
galumph U جست وخیز نشاط انگیز کردن
to d. a leap U جرات پریدن کردن
fly U پرواز کردن پریدن
To go for each other. U بیکدیگر پریدن ( نزاع کردن )
buck U بالا پریدن وقوز کردن
bounce U پریدن گزاف گویی کردن
bucks U بالا پریدن وقوز کردن
bounced U پریدن گزاف گویی کردن
bounces U پریدن گزاف گویی کردن
to snap one's nose or head off U بکسی پریدن واوقات تلخی کردن
bail out U به قید کفیل ازاد کردن و شدن با پاراشوت از هواپیما پریدن
to brachiate U از شاخه به شاخه پریدن [بازوپیمایی کردن]
caper U جست وخیز
gambade U جست وخیز
tittup U جست وخیز
capered U جست وخیز
gambol U جست وخیز
capers U جست وخیز
bound U جست وخیز
saltation U جست وخیز
gambolling U جست وخیز
frisked U جست وخیز
gamboled U جست وخیز
gamboling U جست وخیز
skitter U جست وخیز
gambolled U جست وخیز
frisking U جست وخیز
frolics U جست وخیز
springs U جست وخیز
frolic U جست وخیز
frolicked U جست وخیز
frisk U جست وخیز
exultance U جست وخیز
capriole U جست وخیز
gambols U جست وخیز
frolicking U جست وخیز
spring U جست وخیز
frisks U جست وخیز
lope U بجست وخیز دراوردن
lopes U بجست وخیز دراوردن
saliency U چابکی درجست وخیز
frisky U جست وخیز کنان
loping U بجست وخیز دراوردن
skippers U جست وخیز کننده
loped U بجست وخیز دراوردن
skippered U جست وخیز کننده
coltish U جست وخیز کننده
saleint U درحال جست وخیز
saleintiant U درحال جست وخیز
salience U چابکی درجست وخیز
skipper U جست وخیز کننده
jumpingly U جست وخیز کنان
curvet U شوخی جست وخیز
skippering U جست وخیز کننده
friskiest U جست وخیز کنان
friskier U جست وخیز کنان
lopes U جست وخیز وشلنگ تخته
loped U جست وخیز وشلنگ تخته
lope U جست وخیز وشلنگ تخته
sink or swim <idiom> U افت وخیز درکاری داشتن
loping U جست وخیز وشلنگ تخته
to start up U از جا پریدن
skip U پریدن
popping U پریدن
to take ones flight U پریدن
to take off U پریدن
jumps U پریدن
spring U پریدن
start up U از جا پریدن
jumped U پریدن
skips U پریدن
jump U پریدن
springs U پریدن
skipped U پریدن
shy U ازجا پریدن
shyer U ازجا پریدن
glides U سبک پریدن
pop U پراندن پریدن
shied U ازجا پریدن
pops U پراندن پریدن
shyest U ازجا پریدن
popped U پراندن پریدن
shies U ازجا پریدن
shying U ازجا پریدن
glided U سبک پریدن
stows U پریدن انباشتن
stowing U پریدن انباشتن
stowed U پریدن انباشتن
stow U پریدن انباشتن
snap a person's head off U بکسی پریدن
skitter U پریدن وسرخوردن
splash line U خط پریدن به اب در غواصی
snap a person's nose off U بکسی پریدن
glide U سبک پریدن
to skip rope U از طناب پریدن
to fly away U پریدن ورفتن
hips U جستن پریدن
To jump . To be startled. U ازجا پریدن
kickover U زدن و پریدن
bail out U پریدن از هواپیما
hip U جستن پریدن
pole vault U بانیزه پریدن
pole vaults U بانیزه پریدن
spouts U پریدن فواره زدن
buck U ازروی خرک پریدن
takeoff U ازجا پریدن وبلندشدن
To jump across the stream. U ازروی نهر آب پریدن
fly U گریختن پریدن پرواز
vaults U جست زدن پریدن
spout U پریدن فواره زدن
spouted U پریدن فواره زدن
spouting U پریدن فواره زدن
takeoffs U ازجا پریدن وبلندشدن
bucks U ازروی خرک پریدن
vault U جست زدن پریدن
bail out U پریدن و شیرجه رفتن در اب
hurdle U از روی مانع پریدن
hods U بالا وپایین پریدن
hod U بالا وپایین پریدن
hurdles U از روی مانع پریدن
hurdle U از روی پرچین یاچارچوب پریدن
jounce U بشدت بالا و پایین پریدن
spring U حالت ارتجاعی فنر پریدن
springs U حالت ارتجاعی فنر پریدن
hurdles U از روی پرچین یاچارچوب پریدن
To jump down somebodys throat. U ناگهان وسط حرف کسی پریدن
crash the gate <idiom> U بی دعوت رفتن ،پابرهنه وسط پریدن
to jump up at somebody U به کسی پریدن [مانند سگ دوستانه یا خوشحال]
jump U پریدن با چتر پرش اسب از مانع
front underlock U خیمه کامل و پریدن به پشت حریف
jumped U پریدن با چتر پرش اسب از مانع
jumps U پریدن با چتر پرش اسب از مانع
to jackknife U با بدن سیخ از روی خرک حلقه پریدن [ژیمناستیک]
rush U برسر چیزی پریدن کاری را با عجله و اشتیاق انجام دادن
rushing U برسر چیزی پریدن کاری را با عجله و اشتیاق انجام دادن
rushed U برسر چیزی پریدن کاری را با عجله و اشتیاق انجام دادن
screening U پریدن جلو دید تیم حریف درهنگام سرو زدن
steer wrestling U پریدن از اسب به گردن گاو وفرود امدن او به زمین باپیچاندن گردنش
to jump on somebody U به کسی پریدن [زود ایراد گرفتن از کاری که کرده شده یا چیزی که گفته شده]
skydive U پریدن از هواپیما با چتر ومانور پیش از بازشدن چتر
nips U جفت جفت زدن پریدن
nip U جفت جفت زدن پریدن
nipped U جفت جفت زدن پریدن
foul U فول مانند چنگ زدن هل دادن دویدن یا پریدن غیرمجاز لغزیدن و زدن بازیگر مقابل و مجازات این خطاها اخطار و اخراج موقت یا دیسکالیفه و اکسکلود است نقض مقررات
foulest U فول مانند چنگ زدن هل دادن دویدن یا پریدن غیرمجاز لغزیدن و زدن بازیگر مقابل و مجازات این خطاها اخطار و اخراج موقت یا دیسکالیفه و اکسکلود است نقض مقررات
fouled U فول مانند چنگ زدن هل دادن دویدن یا پریدن غیرمجاز لغزیدن و زدن بازیگر مقابل و مجازات این خطاها اخطار و اخراج موقت یا دیسکالیفه و اکسکلود است نقض مقررات
fouler U فول مانند چنگ زدن هل دادن دویدن یا پریدن غیرمجاز لغزیدن و زدن بازیگر مقابل و مجازات این خطاها اخطار و اخراج موقت یا دیسکالیفه و اکسکلود است نقض مقررات
fouls U فول مانند چنگ زدن هل دادن دویدن یا پریدن غیرمجاز لغزیدن و زدن بازیگر مقابل و مجازات این خطاها اخطار و اخراج موقت یا دیسکالیفه و اکسکلود است نقض مقررات
hurdle step U جهش کوتاه روی یک پا پیش از شیرجه جهش کوتاه پیش از پریدن از روی خرک
to let somebody treat you like a doormat <idiom> U با کسی خیلی بد رفتار کردن [اصطلاح] [ مثال تحقیر کردن بی محلی کردن قلدری کردن]
unmew U رها کردن ازاد کردن ول کردن مرخص کردن بخشودن صرف نظر کرن
discharges U اخراج کردن خالی کردن پیاده کردن بار ازاد کردن
discharge U اخراج کردن خالی کردن پیاده کردن بار ازاد کردن
capturing U اسیر کردن گرفتار کردن تصرف کردن دستگیر کردن
captures U اسیر کردن گرفتار کردن تصرف کردن دستگیر کردن
capture U اسیر کردن گرفتار کردن تصرف کردن دستگیر کردن
countervial U خنثی کردن- برابری کردن با- جبران کردن- تلاقی کردن
challengo U ادعا کردن دعوت کردن اعلام نشانی اسم عبور خواستن درخواست معرف کردن
verifies U مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
verify U مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
verified U مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
verifying U مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
shoot U جمع کردن پا وپرت کردن انها همراه باراست کردن سریع بدن
shoots U جمع کردن پا وپرت کردن انها همراه باراست کردن سریع بدن
foster U تشویق کردن- حمایت کردن-پیشرفت دادن- تقویت کردن- به جلو بردن
survey U براورد کردن نقشه برداری کردن از مساحی کردن پیمودن بازدید
surveyed U براورد کردن نقشه برداری کردن از مساحی کردن پیمودن بازدید
orients U جهت یابی کردن بجهت معینی راهنمایی کردن میزان کردن
to temper [metal or glass] U آب دادن [سخت کردن] [آبدیده کردن] [بازپخت کردن] [فلز یا شیشه]
surveys U براورد کردن نقشه برداری کردن از مساحی کردن پیمودن بازدید
orienting U جهت یابی کردن بجهت معینی راهنمایی کردن میزان کردن
orient U جهت یابی کردن بجهت معینی راهنمایی کردن میزان کردن
cross examination U تحقیق چندجانبه بازپرسی کردن روبرو کردن شواهد استنطاق کردن
concentrates U غلیظ کردن متمرکز شدن اشباع کردن سیر کردن
Recent search history Forum search
1Potential
1strong
1To be capable of quoting
1set the record straight
1Arousing
1pedal pamping
1construed
1این نوشته(پرسش خود را ارسال کنید) درست روی بخشی که فرمان جست وجو می دهد می افتد و مانع پیدا کردن معنای کلمات می شود. چه باید کرد
1meaning of taking law
1Open the "Wind Farm" subsystem and in the Timer blocks labeled "Wind1" and "Wind2", Wind3" temporarily disable the changes of wind speed by multiplying the "Time(s)" vector by 100.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com